گفتی که گنه کنی به دوزخ برمت
این را به کسی گو که تو را نشناسد
شیخ ابوالحسن خرقانی شبی نماز می کرد ، صدایی شنید که :
« های ابوالحسن ، خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق گویم تا سنگسارت کنند ؟ »
شیخ گفت : « بار خدایا ، خواهی تا آنچه از رحمت تو می دانم و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ کس سجودت نکند ؟ »
ندا آمد « نه از تو، نه از من . »
« عطار نیشابوری »
« ***************************************** »
« *********************************************************************************************************** »
برچسبها: